ارزیابی استراتژیک تحرکات اصلاحطلبان (2)
۱۱. بازساماندهی و احیای «تشکیلات» در سایهی حضور در انتخابات
p[ جریان «فتنهـاصلاحات» هدف اصلی خود را در یازدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری نه کسب «نتیجه»، که هدف بالاتری تحت عنوان «بیرون آمدن اصلاحطلبان از چتر امنیتی، سازماندهی مجدد و احیای تشکیلاتی برای سفیدسازی» میداند.سعید حجاریان، در گفتوگویی که با روزنامهی «آرمان» انجام داد، با تأکید بر اینکه اصلاحطلبان دنبال پیروزی در انتخابات نیستند، گفته است: «اصلاحات زنده است، اما اصلاحات مثل "هلو بپر تو گلو" نیست. باید خشت روی خشت گذاشت و کار کرد. برای این کار هم، تشکیلات و سازمان یک نیاز ضروری است. تشکیلات که فقط حزب نیست. مگر کار تشکیلاتی فقط کار حزبی است؟ در کنار کار حزبی، فعالیت اِنجیاوها، کارهای عامالمنفعه و نظایر آن نیز میتوانند بستری برای ایجاد سازمان و تشکیلات باشند... انتخابات یک فرصتی است برای فعالیت و سازماندهی. وقتی کاندیدایی در صحنه باشد، لاجرم ستاد انتخاباتی ایجاد میکند و در استانها و شهرستانها نیروها را دور هم جمع میکند.»[18]
عباس عبدی نیز در این باره میگوید: «اصلاحطلبان لزوماً نباید تا اطلاع ثانوی به انتخابات از دید طریقت نگاه کنند، بلکه باید در پی بازسازی خود باشند.»[19]
علیرضا علوی تبار نیز در این زمینه میگوید: «ما مدتهاست تشکلهایمان از همدیگر پاشیده است. همین که فرصتی باشد برای دور هم جمع شدن و بازیابی همدیگر، غنیمت است. باید گفتوگو کنیم و شبکهمان را بازسازی کنیم. فرصت انتخابات بهترین فرصت است... البته ما لزومی برای شرکت نهایی در انتخابات نداریم، ما تا مقطع انتخابات میرویم، میبینیم شرایط مساعد نیست و شرکت نمیکنیم؛ چون تمام کاندیداهایمان رد صلاحیت شدند، چون رسانه نداریم، ولی در این مدت، اقلاً حرفهایمان را زدهایم، همدیگر را پیدا کردهایم، مردم در مقابل وضع موجود، آلترناتیو موجود میبینند، نه آلترناتیو خیالی. من را روی فیسبوک نمیبینند یا در سایتهای اینترنتی.»[20]
۱۲. پرهیز از «ذرهای شدن» و تأکید بر شبکهای شدن اصلاحطلبان
در بررسیهایی که فعالان «فتنهـاصلاحات» صورت دادهاند، بزرگترین آسیب برای آنان ذرهای شدن بدنهی این جریان است.علوی تبار، با بیان اینکه «ذرهای شدن» نیروهای سیاسی اصلاحطلب یک آسیب جدی برای اصلاحطلبان است، میگوید: «نیروهای سیاسی ذرهای شدهاند و فعالیتهای سیاسی خود را در قالب محفلهای کوچک ادامه میدهند. امکان تجمع و تبادل نظر جمعی از آنها گرفته شده است. تشکلهای اصلیشان با ممنوعیت فعالیت مواجه است و تشکلهای فرعی نیز در فضای ناامنی و نگرانی ادامهی حیات میدهند. نوعی ترس و هراس از هر نوع تجمع و اقدام جمعی، به ویژه در شهرستانها، بر اکثر فعالان سیاسی غلبه کرده است.»[21]
وی در ادامه، در سخنرانی دیگری که در ماه مبارک رمضان در جمع انجمنهای اسلامی دانشگاهها داشت، این مسئله را به شکل دیگری نیز مطرح کرده است.
علوی تبار، با بیان اینکه حکومت در برخورد با جنبش سبز از «تئوری تجزیه» بهره گرفته است، از اصلاحطلبان میخواهد که برای رفع این آسیب، شبکهی خود را مجدداً احیا کنند.
وی در این زمینه تصریح میکند: «به نظر من، حکومت پروژهاش را با ذرهای کردن جنبش اجرا میکرده، یعنی به حداقل رساندن ارتباطات، احزاب، تجمعات، قطع رسانهها، عدم امکان برگزاری تظاهرات؛ یعنی هر امکانی را که شما دارید برای هدایت جنبش از شما گرفته میشود.»[22]
۱۳. بهرهگیری از فرصت تحریمهای اقتصادی غرب
تئوریسینهای جریان «فتنهـاصلاحات» تأکید دارند فشارهای وارده بر ایران، به ویژه تحریمها، موجب خواهد شد که این جریان بتواند از آزادی عمل مناسبی برخوردار شود. آنها در نوشتههای مختلف خود میکوشند تا نیروهای خود را متوجه فرصت ایجادشده نمایند و بسیج آنان را کلید بزنند.عباس عبدی در این زمینه خاطر نشان میکند: «کاهش درآمدهای نفتی، به دلیل تحریمها و سایر دلایل، که در اقتصاد به وجود آمده، تأثیرات دیگری را میگذارد و میتوانیم این تغییرات را به عنوان شاخص مثبتی بگیریم برای نیروهایی که میخواهند به سمت دمکراسی حرکت کنند؛ زیرا دارد این عدم موازنهی موجود به نفع حکومت را به نفع منتقدین تعدیل میکند.»[23]
۱۴. تأکید بر کنش جمعی سیاسی
کنشگران «فتنهـاصلاحات»، با اشاره به اینکه برای پیشبرد اصلاحات نیازمند بسیج هنجاری هستند، تأکید میکنند که باید بر «کنش جمعی سیاسی» اصرار کنیم و آرامآرام و با شیب ملایم، نیروها را وارد عرصه نماییم.علیرضا علویتبار در این خصوص میگوید: «کنش سیاسی جمعی برای ارتباط اصلاحات با بدنه است. رهبری جمعی نیز نیاز است، نه اینکه نباشد، میبینیم که کمکم چهرههای اصلاحطلبی که در حاشیه بودند در حال فعال شدن هستند. این تأثیر خودش را دارد. کنش سیاسی جمعی، بقیه را هم همراه میکند. همیشه در مسائل سیاسی، موتور بزرگ را یک موتور کوچک به حرکت درمیآورد. یک نیروی کم، ولی فعال و باانگیزه و باایده، یک گروه بزرگ را پشت سر خود همراه میکند. فضای دانشگاه مستقل از فضای جامعه نیست. اگر موج در جامعه راه بیفتد، در دانشگاه چند برابر میشود. خاصیت دانشگاه این است که پدیدهی موجود را بیشتر منعکس میکند. البته به نظر من، این فضا هم در حال شکستن است و جو در حال تغییر کردن است.»[24]
۱۵. تأکید بر بسیج نیروها و پیشنهاد شوراهای شهر به عنوان مدل مطلوب
تئوریسینهای «فتنهـاصلاحات» در مقالات مختلف خود تلاش دارند تا شیوهی بسیج نیروها را مورد بررسی قرار دهند و با محاسبهی هزینه و فایده، کنش جمعی را در شرایط موجود سیاسی مورد تأکید قرار دهند.در همین رابطه، عباس عبدی در مقالهای در هفتهنامهی آسمان تلاش کرد تا به شیوهی بسیج نیرو در سیاست بپردازد. وی با بیان اینکه «مشارکت در سیاست، باور به بیشتر بودن فایده از هزینه است»[25] تصریح میکند که سیاستمدار اصلاحطلب باید به فکر کاهش هزینهها باشد.
عبدی در ادامه به موضوع مهم کم کردن هزینه و فایده و کاهش فاصلهی زمانی میان هزینه و فایده میپردازد و پیشنهاد میکند اصلاحطلبان باید برداشتن گام کوتاه را مد نظر قرار دهند. وی این گام کوچک و کمهزینه را انتخابات شوراها عنوان میکند.
۱۶. پرهیز از رادیکالیزه و قطبی کردن فضا
تئوریسینهای «فتنهـاصلاحات»، با توجه به انفعال و سرگشتگی نیروهای خود، تأکید دارند که باید تا جای ممکن از سیاست رادیکال عبور نمود و از قطبی کردن جامعه پرهیز کرد.عباس عبدی در این زمینه میگوید: «در کنش رادیکال و انقلابی، سیاستمدار خواهان دوقطبی شدن جامعه است تا منافع برای یک گروه به حداقل برسد و در نتیجه، منفعت اندک هم برای آنها زیاد ارزیابی شود.»[26]
وی در این زمینه تأکید میکند که سیاستمدار اصلاحطلب دنبال عبور از این دوقطبی شدن است. عبدی میگوید: «برای جلب نظر و مشارکت کنشگران سیاسی، نیازی به تحریک احساسات و عواطف آنان و به معنای واقعی، فریفتن آنان نیست. ریسک آن هم کم است، زیرا گامی کوچک و پیشبینیناپذیر (نسبتاً) است. نه تنها نیازی به دوقطبی کردن جامعه ندارد، از آن پرهیز هم میکند.»[27]
۱۷. تأکید دائمی بر عدم سلامت و آزاد نبودن انتخابات
یکی از کلیدواژههایی که جریان «فتنهـاصلاحات» از هماکنون، همچون انتخابات ۸۸، به دنبال طرح و بیان مهندسیشدهی آن میباشد ابراز تردید در سلامت انتخابات آتی است.این خط القایی، علاوه بر اینکه تلاش دارد جریان «فتنهـاصلاحات» را در دایرهی مظلومیت قرار دهد، از دیگر سو، میکوشد نتیجهی انتخابات و شکست خود را از هماکنون معلول مهندسی آرا بداند. علاوه بر اینکه در صورت مهیا بودن شرایط، میتواند به نوعی همچون انتخابات ۸۸، به فشار اجتماعی از سوی بدنهی اجتماعی فتنه منتهی شود.
وی در ادامه، با بیان اینکه اصلاحطلبان به سازوکار فعلی انتخابات انتقاد دارند، پیشنهاد نگارش نامهای را به رهبر معظم انقلاب مطرح میکند
۱۸. مدل کارکردی؛ بهبودخواهی به علاوهی جنبش اجتماعی
تئوریسینهای «فتنهـاصلاحات»، برای ارائهی مدل جدیدی جهت فعالیتهای خود و نیروگیری از بدنهی اجتماعی، یک مدل را به صورت کامل مورد توافق قرار میدهند و جزئیات و عناصر آن را در رسانههای خود مطرح مینمایند.ستون فقرات این مدل بر این اساس است که اصلاحطلبان گرچه برای پیگیری اهداف خود نیازمند حضور در قدرت هستند (بهبودخواهی حکومتی)، ولی نمیتوانند از اهرم فشار از پایین نیز بگذرند (جنبش سبز)؛ اهرمی که در صورت عدم تأمین توجه به آن، موجب نحیف شدن حامیان این جریان میشود. لذا جریان «فتنهـاصلاحات» با ترکیب این دو گزینه، مدل خود را ترسیم کرده و عمل سیاسی بر اساس آن را مد نظر خود قرار داده است.
علیرضا علویتبار در تبیین این مدل میگوید: «اصلاحات یک معنی عام دارد که همان روش است و در ایران یک معنی خاص دارد که به معنی همراهی و همزمانی جنبش اجتماعی با بهبودخواهی حکومتی است. در این میان، نهادهای مدنی امکان حداقلی برای سازماندهی و هدایت دمکراسیخواهی در بیرون حکومت را فراهم میسازند. برای بررسی نسبت آن با وضعیت فعلی، دمکراسی را به صورت یک هرم در نظر میگیریم که 4 وجه دارد: حکومت پاسخگو و مسئول و محدود؛ انتخابات آزاد و منصفانه؛ جامعهی مدنی توسعهیافته و پیشرفته؛ رعایت حقوق اساسی مردم. از لحاظ هیچ یک از 4 وجه این هرم، وضعیت ما در ایران دمکراتیک نیست؛ یعنی از هر 4 بُعد ما در وضعیت اقتدارگرایی قرار داریم و با وضعیت دمکراسی فاصله داریم. از نظر ما نیز تنها راه حرکت به این سمت، همان اصلاحات با ترکیب بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی قدرتمند است. البته بهبودخواهی حکومتی به تنهایی مستعد این است که به سرعت به محافظهکاری کشیده شود و به تغییرات جزئی ختم شود. فقط یک جنبش اجتماعی میتواند جلوی این اتفاق را بگیرد.»[28]
عباس عبدی نیز در توضیح بیشتر این مدل میگوید: «بین بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی، در حال حاضر، اولی زمینهی ضعیفی دارد و دومی نیز سرکوب شده است. معتقدم که با کمک به بهبودخواهی حکومتی، پتانسیل جنبش اجتماعی را نیز میتوانیم زنده کنیم. گرچه عکس این روند نیز ممکن است، اما گمان من بر این است که در شرایط کنونی، شیوهی اول ضروریتر است. البته اینها 2 بال یک پرنده هستند و توازنی بین آنها باید وجود داشته باشد. به طور کلی، فکر میکنم که مجموعهی این صحبتها، اگر به شکل یک ایدهی مشخصی سازماندهی شود و یک مجموعهای از نیروهای اصلاحطلب پشت این ایده قرار بگیرند و ارادهی روشنی نیز نشان دهند، امید این را داریم که مملکت را از این وضعیت بیرون آورده و تحرکی در آن ایجاد کنیم.»[29]
۱۹. تحریک احمدینژاد بر اساس سناریوی کنش برای «پاس ـ آبشار»
یکی دیگر از برنامههای جریان «فتنهـاصلاحات»، برای بهرهگیری از مناسبات موجود، برنامهریزی جهت بهرهبرداری از برخی رفتارهای نوظهور محمود احمدینژاد است.بررسی رسانههای جریان اصلاحات نشان میدهد که نحوهی مواجههی اصلاحطلبان در برابر «رفتارهای نوظهور احمدینژاد» پرسشی اساسی است که این روزها در بدنهی جریان اصلاحات به وفور مطرح میشود و تئوریسینهای آنان نیز در پی پاسخگویی به این سؤال مهم هستند.
چگونگی پاسخگویی اصلاحطلبان در این زمینه با این حساسیت پنهان روبهروست که تئوریسینهای این جریان نسبت به نزدیکی احمدینژاد به سبد رأی خود حساس میشوند و تلاش میکنند به رفتارهایی که آنان «بازی و نمایشی» میخوانند، موضعی عاجل نشان دهند.
علویتبار در ابتدا تلاش کرد هدف احمدی نژاد از این رفتارها را به این شرح تعریف و تفسیر کند:
1. «مجموعهی این مواضع، یک بازی طراحیشده برای ایجاد یک فضای رقابتی و نیز ایجاد نوعی اپوزیسیون نمایشی است؛ اپوزیسیونی که در انتخابات کارکرد داخلی دارد.
2. احمدینژاد احساس کرده که در حال حذف شدن از دایرهی حاکمیت است و آیندهای ندارد؛ بنابراین با طرح این مباحث، در صدد ایجاد فضای لازم برای چانهزنی و امتیاز گرفتن است تا عمر سیاسیاش در نظام جمهوری اسلامی به پایان نرسد.
3. احمدینژاد در شعارها و اقدامات اقتصادیاش موفق نبوده و با به بنبست رسیدن سیاستهایش احساس میکند که با تصویر نامطلوبی صحنهی سیاسی ایران را ترک میکند و هیچ سرمایهی معنوی و اجتماعیای برای خودش ایجاد نکرده است. به همین دلیل، در حال تغییر روش است تا بلکه به شیوهی دیگری بتواند سرمایهی اجتماعی لازم را کسب کند. در واقع، مطابق این تفسیر، او میخواهد با چهرهای مظلوم و جذاب ـاز لحاظ سیاسیـ برای طبقاتی که خواستار مشارکت و آزادی سیاسیاند، عرصهی سیاسی را ترک کند.»[30]
در مجموع، اصلاحطلبان با توجه به این تعاریف و تفاسیر، محور دوم را «نقطهی طلایی بازی احمدینژاد» ارزیابی میکنند و میکوشند تا از این راهبرد احمدینژاد به عنوان یک فرصت برای خود بهره جویند و تلاش احمدینژاد را در راستای سیاستهای اصلاحطلبان مدیریت کنند.
علیرضا علویتبار در این زمینه این مکانیسم را این گونه توضیح میدهد: «به نظر من، این اقدامات را نباید جدی گرفت. البته هر فرصتی، فرصتی است برای نقد مکانیسمهایی که ما را به اینجا رسانده است. انتقادهای امروز احمدینژاد، فینفسه هیچ ارزشی ندارد، اما فرصت خوبی است که دیگران بتوانند سازوکارهایی را نقد کنند که کار را به اینجا کشانده است.»[31]
وی در ادامه بر ۲ محور تأکید میکند و معتقد است باید از این 2 طریق به بهرهبرداری از این فرصت پرداخت. این 2 فرصت از نگاه علویتبار عبارتاند از:
الف) کشاندن احمدینژاد به فضای معارضه با نظام:
علویتبار در این زمینه میگوید: «به حرفهای جدید احمدینژاد وقتی میتوان اعتماد کرد که او لااقل در حوزههای تحت اختیار خودش، اقدامات سابقش را تا حدی تعدیل کند. اصلاحطلبان در صورتی میتوانند از او در برابر اصولگرایان حمایت کنند که مجموعهای از اقدامات دمکراتیک را از محمود احمدینژاد مشاهده کنند.»[32]ب) تلاش برای گشایش فضای سیاسی برای اصلاحطلبان:
تئوریسین اصلاحطلبان در این زمینه معتقد است که باید به پیامدهای کنشهای جدید احمدینژاد توجه داشت و برای جریان اصلاحات فضای جدید خلق کرد.علویتبار میگوید:«اگر نتیجهی رفتارها کاهش بحرانها و گشایش فضای اجتماعی باشد، این به نفع همه است.
اگر نیرویی که این کار را انجام میدهد، به صورت تصادفی و موردی این کار را انجام دهد، خیلی نمیتوان روی عملکرد او حساب کرد. اما اگر مجموعهای از اقدامات با هدف احقاق حقوق مردم و باز کردن فضای سیاسی جامعه محقق شود، در این صورت میتوان دربارهی این نیرو بیشتر تأمل کرد.»[33]
با توجه به مطالب گفتهشده، میتوان پیشبینی کرد که:
- جریان اصلاحطلب از این پس در رسانههای خود به تشویق برخی رفتارهای نوظهور احمدینژاد میپردازد و مطالبات جدیتر را از وی درخواست میکند. مصاحبهی صادق زیباکلام با روزنامهی اعتماد را باید در همین راستا ارزیابی کرد. زیباکلام در این خصوص گفته است: «اصلاحطلبان باید به احمدینژاد خوشآمد گفته و در عین حال، به وی یادآوری کنند که او یک گام برداشته و حالا منتظریم که گامهای بلندتری در جهت تحقق دمکراسی در کشور بردارد.»
- اصلاحطلبان خواهند کوشید تا با فراخ کردن مطالب مورد تأکید احمدینژاد، به سفیدکاری خود اقدام کنند و هویت و گفتمان خویش را «مسیر درست» طی سالهای گذشته عنوان کنند.
- این جریان خواهد کوشید تا مدل «پاس و آبشار» را عملیاتی سازد و با هر رفتار نوظهور احمدینژاد، به فکر اجتماعی کردن این مطالب در راستای بهرهبرداری خود اقدام ورزد.
- احمدینژاد بیشک خواهد کوشید تا نتیجهی تحرکات اصلاحطلبان را در لحظهی موعود مصادره کند و به نفع خود، تغییر جهت دهد.
۲۰. دوگانهی «اصولگرا ـ انحراف» برای تأیید صلاحیت مهرهی اصلاحطلبان
جریان «فتنهـاصلاحات»، که در فضاسازیهای متعدد رسانهای خود به دنبال «گشایش فضا» و «حضور از موضع بالادستی» در عرصهی انتخابات آتی ریاست جمهوری است، در جدیدترین تلاشهای خود بر «انحرافهراسی در انتخابات» تأکید کرده است.
بررسی آخرین مطالب رسانههای اصلاحطلبان نشان میدهد که این جریان به دنبال آن است که با پایه گرفتن تعدد کاندیداها در طیف اصولگرایان، این گونه القا کند که انتخابات آتی ریاست جمهوری دو مرحلهای میشود و در رقابت میان اصولگرایان و جریان انحراف، رأی اصلاحطلبان بسیار تعیینکننده خواهد بود. لذا اصولگرایان برای دچار نشدن به این وضعیت میبایست حضور اصلاحطلبان در انتخابات را پیگیری کنند.
در همین باره هفتهنامهی «آسمان» در یکی از شمارههای خود، تحت عنوان «چند فرضیه و یک پیشنهاد به اصولگرایان»، بر ۶ فرضیه تأکید کرده و به اصولگرایان پیشنهاد داده است، برای محقق نشدن این فرضیهها، بر حضور نامزد اصلاحطلبان در انتخابات آتی تأکید کنند. این ۶ فرضیه عبارتاند از:
1. «اسفندیار رحیم مشایی با کارنامهای از حرفهای ساختارشکنانه دربارهی ولایت فقیه، روحانیت، حجاب و... نامزد انتخابات شود و حکم حکومتی نیز برای تأیید صلاحیت دریافت کند.
2. اختلافنظرهای درونگفتمانی اصولگرایان، شامل اصولگرایان سنتی، اصولگرایان جدید و اصولگرایان عملگرا، شدت گیرد و این جریان، ضمن تکثر، با حداقل ۳ گزینه وارد گردونهی انتخابات شود.
3. محمدرضا عارف نیز به عنوان یک «اصلاحطلب دورن حاکمیت» وارد عرصه شود؛ آن هم با ذکر این نکته که وی نمایندهی همهی اصلاحطلبان نیست و حضور وی میتواند معادلات جناح چپ را به هم بریزد..
4. هاشمی رفسنجانی با گزینههایی همچون ولایتی و روحانی وارد انتخابات شود و بخشی از سران مؤتلفه و رهروان ولایت نیز وارد بازی وی شوند.
5. جریان اصولگرایی با نقد همزمان فتنه و انحراف وارد عرصه شود و به نقد اصلاحطلبان شناسنامهدار و دولتمردان انقلابی بپردازد؛ با این تفسیر که نظرات امثال عسگر اولادی ممکن است چیز دیگری از آب دربیاید.
بخشی از اصولگرایان، مانند قالیباف، از سویی و جریان انحراف از سویی دیگر، برای به دست آوردن رأی طبقهی متوسط، به سختی وارد کارزار شوند.»[34]
این هفتهنامه متعلق به اردوگاه اصلاحطلبان، سپس با برشمردن این فرضیهها تصریح میکند که اصولگرایان با توجه به این موارد، چه از نظر تاکتیک (برای خارج ساختن مصادرهی طبقهیمتوسط توسط دولتمردان)، چه از نظر استراتژی (برای افزایش مشارکت عمومی در انتخابات) و چه از نظر ایدئولوژی (برای حفظ اسلام سیاسی و جمهوری اسلامی)، باید حضور «اصلاحطلبان واقعی» را در انتخابات آتی ریاست جمهوری نه تنها «مجاز»، که «مهیا» سازند.
نویسندهی این مطلب در خاتمه تصریح میکند که «اگر انتخابات به مرحلهی دوم برود و نامزد دولتمردان در برابر اصولگرایان دست بالا داشته باشد، در چنین شرایطی است که آه از نهاد اصولگرایان بر خواهد آمد که ایکاش رقیب ما یک اصلاحطلب بود.»[35]
گفتنی است با توجه به این مطلب میتوان گفت:
1. اصلاحطلبان در تلاش هستند تا دوگانهی «اصولگراـانحراف» را مورد تأکید قرار دهند و ضمن ایجاد هراس میان این طیف، هشدار دهند که ممکن است نظر نهایی اصلاحطلبان در انتخاب میان این دو گزینه، آن چیزی باشد که اصولگرایان را دچار ابتلای مجدد به جریان انحراف نماید.
2. این جریان معتقد به تلاش جریان انحراف برای جذب طبقهی متوسط است.
3. اصلاحطلبان میکوشند تا با ایجاد هراس برای اصولگرایان، آنان را به حضور کاندیدای خود ترغیب
نمایند.
4. این جریان گزینهی نهایی خود را تحت عنوان «گزینهی واقعی اصلاحطلبان»، سید محمد خاتمی، عنوان کرده و مرزبندیهای خود را با سایر گزینهها همچون عارف مشخص کرده است.
جمعبندی:
در مجموع، با توجه به محورهای بیانشده، میتوان تصریح کرد که اهداف عمدهی تئوریسینهای جریان «فتنهـاصلاحات» از فعال شدن در این شرایط عبارت است از:1. تلاش برای پر کردن خلأ تئوری و ایدهپردازی برای جریان «فتنهـاصلاحات».
2. سفیدسازی جریان «فتنهـاصلاحات» و بالانس معکوس نسبت سیاسی با حاکمیت.
3. بازگرداندن موج فتنه به سمت نظام و متهم ساختن نظام به انحراف از انقلاب.
4. تأکید بر کلیدواژهی احیای جمهوری اسلامی توسط اصلاحطلبان.
5. مقابله با شکلگیری هویتهای جدید در بدنهی اصلاحات.
6. بحراننمایی از وضعیت کشور تحت عنوان بروز آنومی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی.
7. نسبت دادن ناکارآمدی و بحران به رأس حاکمیت.
8. تأکید بر شکست گفتمان اصولگرایی و گفتمان مورد تأکید حاکمیت (بحران کارنامه).
9. بزرگنمایی تحریمها به عنوان تابعی از سیاستهای غیراصولی حاکمیت.
10. تعریف اصلاحطلبان به عنوان یگانه منجی و آلترناتیو ممکن برای جمهوری اسلامی.
11. القای درخواست حاکمیت برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات.
12. القای خطر مهندسی شدن انتخابات.
13. القای فضای آچمز برای اصولگرایان و حاکمیت.
14. تشدید اختلافات میان طیفهای اصولگرا و اضلاع جناحی این جریان.
15. القای فقدان برنامه و تئوری از سوی حاکمیت و گفتمان اصولگرایی.
16. تلاش برای انسجام، احیای تشکیلات و سازماندهی مجدد جریان «فتنهـاصلاحات».
17.در اولویت دانستن گشایش فضا برای اصلاحطلبان نسبت به اصل انتخابات.
18.تسخیر فضای اجتماعی، به ویژه در تهران، با حضور قوی در انتخابات شوراها.
19. پرهیز از قطبی کردن و رادیکالیزه کردن فضا.
20. طرح مدل کارکردی خود مبتنی بر بهبودخواهی به علاوهی جنبش اجتماعی.
21. ترغیب احمدینژاد به اتخاذ کنشهای جدیتر در برابر نظام و تعمیق حاکمیت دوگانه.
22.تقویت انحرافهراسی به منظور مجاب ساختن اصولگرایان جهت فشار به نظام برای تأیید صلاحیت مهرهی جریان اصلاحات.
پینوشتها:
[18]- روزنامهی آرمان روابط عمومی، 31 مرداد 91
[19]- گفتگوی عباس عبدی با خبرگزاری مهر
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1680667
[20]- میزگرد پیرامون اصلاحطلبی در ایران با حضور عبدی و علویتبار، 25 شهریور 91
http://www.ayande.ir/1391/06/post_1163.html#more
[21]- اولویت چیست؟ علیرضا علوی تبار، 6/6/91.
http://www.kaleme.com/1391/06/06/klm-110805/
[22]- میزگرد پیرامون اصلاحطلبی در ایران با حضور عبدی و علویتبار، 25 شهریور 91
http://www.ayande.ir/1391/06/post_1163.html#more
[23]- همان.
[24]- همان.
[25]- دو شیوهی بسیج نیرو، در سیاست، عباس عبدی، هفته نامه آسمان شماره 27، 18/6/91.
[26]- همان.
[27]- همان
[28]- میزگرد پیرامون اصلاحطلبی در ایران با حضور عبدی و علویتبار، 25 شهریور 91
http://www.ayande.ir/1391/06/post_1163.html#more
[29]- همان
[30]- گفتوگوی علیرضا علوی تبار با روزنامهی اعتماد، ویژهنامهی هفتگی جستوجو، شمارهی 2556، شنبه 11 آذر 91.
[31]- همان.
[32]- همان.
[33]- همان.
[34]- چند فرضیه و یک پیشنهاد به اصولگرایان، سرمقالهی هفتهنامه آسمان، شماره 39، شنبه 25/9/91.
[35]- همان.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}